بررسی لایحه اعتراض به رای دادگاه

لایحه اعتراض به رای دادگاه مستلزم شناخت مفید روش‌های اعتراض به آراء و اوراق قضایی است. احکام و قرارهایی که در دادگاه‌ها صادر می‌شوند بایستی از شرایطی نظیر عادلانه بودن، انطباق داشتن با شرع و قانون و رعایت حقوق اصحاب دعوا برخوردار باشند.

در این راستا قضات تمامی تلاش خود را برای هرچه بهتر و دقیق‌تر صادر کردن احکام انجام می‌دهند تا حق کسی ضایع نشود. با توجه به صدور احکام صحیح و دقت بالای قضات در صدور احکام، ممکن است طرفین دعوا از احکام صادره دادگاه ناراضی باشند.

به همین دلیل قانون برای حل این مشکل حق اعتراض به احکام صادرشده را به طرفین دعوا با وجود ایجاد اطاله دادرسی اعطا کرده است.

در ادامه برای اتخاذ روش‌های بهتر و نوشتن لایحه اعتراض به رای دادگاه، به توضیح روش‌های اعتراض به رای دادگاه می‌پردازیم.

روش‌های اعتراض به رای دادگاه

روش های اعتراض به آرای دادگاه‌ها به ۲ دسته تقسیم می‌شوند که به شرح ذیل هستند.

  • روش‌های عادی.
  • روش‌های فوق العاده.

روش‌های عادی برای لایحه اعتراض به رای دادگاه

روش‌های عادی اعتراض به رای دادگاه، به روش‌هایی گفته می‌شود که اصولا مجاز هستند؛ مگر در مواردی که در قانون استثناء شده باشند.

مطابق قانون آیین دادرسی مدنی، روش‌های عادی شکایت نیز به دو دسته تقسیم می‌شوند.

لایحه اعتراض به رای دادگاه در قالب واخواهی

کسی که حکم علیه او صادر شده حق دارد به حکم غیابی اعتراض نماید. این اعتراض واخواهی نامیده می‌شود. واخواهی صرفا برای خوانده امکان پذیر است ولا غیر.

مهلت واخواهی از احکام غیابی برای افراد مقیم کشور ۲۰ روز از تاریخ ابلاغ واقعی است.

مهلت واخواهی از احکام غیابی برای افراد خارج از کشور ۲ ماه از تاریخ ابلاغ واقعی خواهد بود.

برای شناخت واخواهی باید با مفهوم (حکم غیابی) نیز آشنا شویم.

مفهوم حکم غیابی

حکم دادگاه همواره حضوری است مگر در شرایطی که در ادامه آورده شده است.

زمانی که خوانده، وکیل، قائم مقام یا نماینده قانونی وی در هیچ یک از جلسات دادگاه حاضر نشده و به طور کتبی نیز دفاعی انجام نداده باشد.

اخطاریه ابلاغ واقعی نشده باشد، یعنی ابلاغ به صورت (قانونی) به عمل آید. در خصوص مورد فوق نیز می‌توان به نمونه‌ها و مواردی به شرح ذیل اشاره نمود.

  • ابلاغ در نشانی خوانده به بستگان و خادمانی که سن یا وضع ظاهری آنان برای تشخیص اهمیت اوراق کافی باشد برسد.
  • ابلاغ به صورت (الصاق اخطاریه) در نشانی خوانده در صورت حاضر نبودن اشخاص یاد شده.
  • امتناع آشنایان از گرفتن اوراق و نهایتا ابلاغ از طریق (نشر آگهی در هنگام مجهول المکان بودن).

لایحه اعتراض به رای دادگاه در قالب تجدید نظر خواهی

تجدید نظر خواهی از راه‌های عادی برای لایحه اعتراض به رای دادگاه است که به صورت خودکار مانع اجرای حکم می‌شود.

در قانون ما اگر چه اصل بر قطعیت آراء است منتهی تجدیدنظر خواهی جز در موارد پیش بینی شده در قانون امکان پذیر نیست.

در صورت صدور حکمی که قانون‌گذار به صراحت آن را قابل تجدید نظر می‌داند، تجدید نظر خواهی حق مسلم فرد می‌شود و قاضی رسیدگی‌کننده نمی‌تواند در صورت عدم تخطی از شرایط، از پذیرش تجدید نظر خواهی خودداری کند.

طرفین، وکیل و نمایندگان قانونی حق تجدید نظر خواهی دارند. مهلت تجدید نظر خواهی برای افراد مقیم کشور ۲۰ روز از تاریخ ابلاغ واقعی است.

مهلت لایحه اعتراض به رای دادگاه در قالب تجدید نظر خواهی برای افراد خارج از کشور ۲ ماه از طریق ابلاغ واقعی می‌باشد.

آراء قابل تجدید نظر خواهی در لایحه اعتراض به رای دادگاه

آرای که از دادگاه تجدید نظر صادر می‌شوند قابلیت تجدید نظر خواهی را ندارند به جز مواردی که در ادامه اشاره خواهیم نمود.

  • احکام راجع به اصل نکاح و فسخ آن، طلاق، نسب، حجر و وقف.
  • قرار ابطال یا رد دادخواست که از دادگاه تجدیدنظر صادر شده باشد.
  • قرار سقوط دعوا یا عدم اهلیت یکی از طرفین دعوا.

روش‌های فوق العاده برای لایحه اعتراض به رای دادگاه

روش‌های فوق العاده برای لایحه اعتراض به رای دادگاه به شرح زیر هستند.

  • فرجام خواهی.
  • اعتراض به آرا صادره در دیوان عالی کشور.
  • اعاده دادرسی.
  • اعتراض شخص ثالث.

فرجام خواهی در لایحه اعتراض به رای دادگاه

مستفاد از ماده ۴۱۳ فانون آیین دادرسی مدنی این گونه استنباط می‌شود.

فرجام خواهی از طرق فوق العاده برای شکایت و لایحه اعتراض به رای دادگاه می‌باشد. رسیدگی فرجامی طبق قانون آیین دادرسی مدنی عبارت است از تشخیص انطباق یا عدم انطباق رای مورد درخواست فرجامی با موازین شرعی و مقررات قانونی.

افراد واجد صلاحیت برای فرجام خواهی

افراد واجد صلاحیت برای فرجام خواهی به شرح زیر می‌باشند.

  • طرفین دعوا.
  • قائم مقام.
  • نمایندگان قانونی.
  • وکلای فرجام خواهان.
  • دادستان کشور.

مهلت فرجام خواهی برای اشخاص ساکن ایران ۲۰ روز است.

مهلت لایحه اعتراض به رای دادگاه در قالب فرجام خواهی برای اشخاص مقیم خارج ۲ ماه است.

بعد از تقاضای فرجام از رای، شعبه رسیدگی‌کننده وارد رسیدگی می‌شود و با نظر اکثریت اعضاء در  ابرام یا نقض رای فرجام خواسته اتخاذ تصمیم می‌نماید.

ابرام رای چیست؟

در صورتی که از آرای بدوی یا تجدیدنظر درخواست فرجام خواهی شود و دیوان عالی کشور رأی صادره از مرجع پایین تر را تأیید کند، آن را ابرام رأی گویند.

چنانچه رای مطابق قانون و دلایل موجود در پرونده باشد، ضمن ابرام آن، پرونده را به دادگاه صادر کننده اعاده می‌نماید.

چنانچه یکی از موجبات نقض وجود داشته باشد، رای مورد تقاضای فرجام نقض می‌شود اگر چه فرجام خواه به آن جهت که مورد نقض قرار گرفته است، استناد نکرده باشد.

آراء قابل فرجام خواهی در لایحه اعتراض به رای دادگاه

آرائی که در دادگاه‌ها بدوی صادر می‌شوند جنبه قطعی داشته و قابلیت فرجام خواهی را ندارند به جز مواردی که درذیل تصریح شده است.

  • احکامی که خواسته آن بیش از مبلغ ۲۰ میلیون ریال (۲ میلیون تومان) باشد.
  • احکام راجع به اصل نکاح و فسخ آن، طلاق، نسب، حجر، وقف، ثلث، حبس و تولیت.
  • قرار ابطال یا رد دادخواست که از دادگاه صادر شده باشد.
  • قرار سقوط دعوا یا عدم اهلیت یکی از طرفین دعوا.
شرایط فرجام خواهی توسط دادستان

در شرایطی که در ادامه آورده شده است شخص می‌تواند از طریق دادستان کل کشور تقاضای رسیدگی فرجامی نماید. تقاضای یاد شده مستلزم تقدیم دادخواست و پرداخت هزینه دادرسی فرجامی است.

  • از رای قابل فرجام در مهلت مقرر قانونی فرجام خواهی نشده باشد.
  • موارد مقرر رد دادخواست فرجامی صادر و قطعی شده باشد.
  • ذینفع مدعی خلاف شرع یا قانون بودن آن رای باشد.

مهلت تقدیم دادخواست یک ماه حسب مورد از تاریخ انقضای مهلت فرجام خواهی، قطعی شدن قرار رد دادخواست فرجامی یا ابلاغ رای دیوان عالی کشور می‌باشد.

دفتر دادستان کل کشور دادخواست رسیدگس فرجامی را دریافت و در صورت تکمیل بودن آن از جهت ضمایم، مستندات و هزینه دادرسی برابر مقررات، آن را ثبت و به ضمیمه پرونده اصلی به نظر دادستان کل کشور می‌رساند.

دادستان کل چنانچه ادعای آنها را در خصوص مخالفت بین رای با موازین شرع یا قانون، مقرون به صحت تشخیص دهد از دیوان عالی کشور درخواست نقض آن را می‌نماید.

چنانچه دادخواست تقدیمی ناقص باشد، دفتر دادستان کل کشور به تقدیم کننده دادخواست ابلاغ می‌نماید که ظرف ۱۰ روز از آن رفع نقص کند.

هر گاه در مهلت مقرر اقدام به رفع نقص نشود، دادخواست قابل ترتیب اثر نخواهد بود.

اعاده دادرسی در لایحه اعتراض به رای دادگاه

اعاده دادرسی از طرق فوق العاده برای لایحه اعتراض به رای دادگاه است و نسبت به احکامی که قطعیت یافته انجام می‌شود.

این اعاده بر دو قسم است.

اعاده دادرسی اصلی

عبارت است از اینکه متقاضی اعاده دادرسی به طور مستقل آن را درخواست نماید.

دادخواست اعاده دادرسی اصلی به دادگاهی تقدیم می‌شود که صادرکننده همان حکم بوده است.

اعاده دادرسی طاری

عبارت است از اینکه در اثنای یک دادرسی حکمی به عنوان دلیل ارائه شود و کسی که حکم یاد شده علیه او ابراز گردیده نسبت به آن درخواست اعاده دادرسی نماید.

درخواست اعاده دادرسی طاری به دادگاهی تقدیم می‌گردد که حکم در آنجا به عنوان دلیل ابراز شده است.

پس از درخواست اعاده دادرسی طاری باید دادخواست لازم ظرف سه روز به دفتر دادگاه تقدیم گردد.

حکمی که پس از اعاده دادرسی صادر می‌گردد، دیگر اعاده دادرسی از همان جهت پذیرفته نمی‌شود.

در اعاده دادرسی غیر از طرفین دعوا شخص دیگری به هیچ عنوان نمی‌تواند داخل شود.

احکام قطعی برای اعاده دادرسی

اعاده دادرسی فقط نسبت به احکام قطعی انجام می‌شود که به شرح ذیل است.

  • موضوع حکم، مورد ادعای خواهان نبوده باشد.
  • حکم به میزان بیشتر از خواسته صادر شده باشد.
  • وجود تضاد در مفاد یک حکم که ناشی از استناد به اصول یا مواد متضاد باشد.

حکم صادره با حکم دیگری در خصوص همان دعوا و اصحاب آن که قبلا توسط همان دادگاه صادر شده است متضاد باشد بدون آنکه سبب قانونی موجب این مغایرت شده باشد.

اگر جهت اعاده دادرسی مغایرت دو حکم باشد، دادگاه پس از قبول اعاده دادرسی حکم دوم را نقض و حکم اول به قوت خود باقی خواهد ماند.

طرف مقابل درخواست کننده اعاده دادرسی حیله و تقلبی به کار برده که در حکم دادگاه موثر بوده است.

حکم دادگاه مستند به اسنادی بوده که پس از صدور حکم، جعلی بودن آنها ثابت شده باشد.

مهلت درخواست اعاده دادرسی

برای اشخاص مقیم ایران نسبت به آراء حضوری قطعی ۲۰ روز از تاریخ ابلاغ و نسبت به آراء غیابی، ۲۰ روز از تاریخ انقضای مهلت واخواهی و درخواست تجدیدنظر است.

برای اشخاص مقیم خارج مهلت درخواست اعاده دادرسی، نسبت به آراء حضوری ۲ ماه از تاریخ ابلاغ و نسبت به آراء غیابی ۲ ماه از تاریخ انقضای مهلت واخواهی و درخواست تجدیدنظر می‌باشد.

لایحه اعتراض به رای دادگاه برای شخص ثالث

اگر در خصوص دعوایی، رایی صادر شود که به حقوق شخص ثالث خللی وارد آورد و آن شخص یا نماینده او در دادرسی که منتهی به رای شده است به عنوان اصحاب دعوا دخالت نداشته باشد، می‌تواند نسبت به آن رای اعتراض نماید.

شخص ثالث حق دارد به هر گونه رای صادره از دادگاه‌های عمومی، انقلاب و تجدیدنظر اعتراض نماید.

نسبت به حکم داور نیز کسانی که خود یا نماینده آنان در تعیین داور شرکت نداشته‌اند می‌توانند به عنوان شخص ثالث اعتراض کنند.

اعتراض شخص ثالث

این نوع از اعتراض بر دو قسم است.

  •  اصلی.
  • طاری.
اعتراض اصلی

اعتراضی است که ابتدا از طرف شخص ثالث صورت گرفته باشد.

باید به موجب دادخواست و به طرفیت محکوم له و محکوم علیه رای مورد اعتراض باشد.

این دادخواست به دادگاهی تقدیم می‌شود که رای قطعی معترض عنه را صادر کرده است.

ترتیب دادرسی نیز مانند دادرسی نخستین خواهد بود.

اعتراض طاری

اعتراض یکی از طرفین دعوا به رایی است که سابقا در یک دادگاه صادر شده و طرف دیگر برای اثبات مدعای خود، در اثنای دادرسی آن رای را ابراز نموده است.

این قسم از اعتراض در دادگاهی که دعوا در آن مطرح است بدون تقدیم دادخواست به عمل خواهد آمد.

ولی اگر درجه دادگاه پایین‌تر از دادگاهی باشد که رای معترض عنه را صادر کرده، معترض دادخواست خود را به دادگاهی که رای را صادر کرده است تقدیم می‌نماید و موافق اصول در دادگاه رسیدگی خواهد شد.

در صورت وصول اعتراض طاری از طرف شخص ثالث، چنانچه دادگاه تشخیص دهد حکمی که در خصوص اعتراض یاد شده صادر می‌شود موثر در اصل دعوا خواهد بود، تا حصول نتیجه اعتراض، رسیدگی به دعوا را به تاخیر می‌اندازد.

در غیر اینصورت به دعوای اصلی رسیدگی کرده و رای می‌دهد.

اگر رسیدگی به اعتراض با دادگاه دیگری باشد به مدت ۲۰ روز به اعتراض‌کننده مهلت داده می‌شود که دادخواست خود را به دادگاه مربوط تقدیم نماید.

چنانچه در مهلت مقرر اقدام نکند، دادگاه رسیدگی به دعوا را ادامه خواهد داد.

چنانچه دادگاه پس از رسیدگی، اعتراض ثالث را وارد تشخیص دهد، آن قسمت از حکم را که مورد اعتراض قرار گرفته است نقض می‌نماید.

اگر مفاد حکم غیرقابل تفکیک باشد، تمام آن الغاء خواهد شد.

اعتراض ثالث اجرایی در لایحه اعتراض به رای دادگاه

هر گاه کسی نسبت به مال منقول یا غیرمنقول یا وجه نقد توقیف شده اظهار حقی نماید، اگر ادعای مزبور مستند به حکم قطعی یا سند رسمی باشد که تاریخ آن مقدم بر تاریخ توقیف است، توقیف رفع می گردد.

مدعی حق نیز برای جلوگیری از عملیات اجرایی و اثبات ادعای خود می‌تواند به دادگاه شکایت کند.

به شکایت شخص ثالث در تمام مراحل دادرسی، بدون رعایت تشریفات آیین دادرسی مدنی و پرداخت هزینه دادرسی، رسیدگی می‌شود.

مفاد شکایت به طرفین ابلاغ می‌شود و دادگاه به دلایل شخص ثالث و طرفین دعوا به هر نحو و در هر محل که لازم بداند رسیدگی می‌کند.

در صورتی که دلایل شکایت را قوی یافت، قرار توقیف عملیات اجرایی را تا تعیین تکلیف نهایی شکایت صادر می‌نماید.

در این صورت اگر مال مورد اعتراض منقول باشد، دادگاه می‌تواند با اخذ تامین مقتضی، دستور رفع توقیف و تحویل مال را به معترض بدهد.

به شکایت شخص ثالث بعد از فروش اموال توقیف شده نیز به ترتیب فوق رسیدگی خواهد شد.

محکوم له نیز می‌تواند مال دیگری از اموال محکوم علیه را به جای مال مورد اعتراض، معرفی نماید.

در این صورت آن مال توقیف و از مال مورد اعتراض رفع توقیف می‌گردد و رسیدگی به شکایت شخص ثالث نیز موقوف می‌شود.

بخوانید درباره
لایحه تجدید نظر خواهی چیست؟

نکات مهم در خصوص لایحه اعتراض به رای دادگاه

ممکن است آرایی که در دادگاه‌ها و محکمه‌ها صادر می‌شوند ایراداتی از نظر اصحاب دعوا داشته باشند.

برای حل این مشکل اصحاب دعوا می‌توانند به آرای دادگاه‌ها با روش‌های مختلفی اعتراض کنند و از زائل شدن حقوق خود جلوگیری نمایند.

روش‌های اعتراض به رای دادگاه، شامل روش عادی و فوق العاده می‌شود. واخواهی و تجدیدنظر، از روش‌های عادی و فرجام خواهی، اعاده دادرسی و اعتراض شخص ثالث، از روش‌های فوق العاده اعتراض به رای دادگاه هستند که هرکدام از این طرق، مراحل و نحوه مخصوص به خود را دارند.

برای اعمال اعتراض طرفین بایستی از لایحه اعتراض به رای دادگاه استفاده کنند، البته این عمل نیازمند تخصص بالای حقوقی است که می‌توانید برای اطمینان خاطر از روند دادرسی به وکلای ماهر دادفروز مراجعه کنید.

مشخصات(ضروری)
این فیلد برای اعتبار سنجی است و باید بدون تغییر باقی بماند .

میانگین امتیازات ۵ از ۵
از مجموع ۱ رای

6 دیدگاه ها

  • سلام
    من شکایت کردم از همسرم و الان تماس گرفتن که برم دادگستری
    شورای حل اختلاف ،الان همسرمم اونجا حضور پیدا میکنه؟ و چه کاری ازم اونجا میخواهند ؟

  • سلام من زمینی را بصورت عمرایی به فرزندم بدون هیچ گونه دریافت وجهی انتقال دادم سایان ذکر است ایشان فقط همین یک قطعه زمین را دارد حالا خانمش برای مهریه آن را از طریق ثبت توقیف نمود آیا فرزندم میتواند آنرا بخاطر اینکه فقط تمام اموالش همین است وعمرایی است از توقیف درآورد

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *